
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۶۷۴
۱
عاشق و میْپرست و شیداییم
رانده از کعبه و کلیساییم
۲
نه پسند برهمنیم و نه شیخ
پیش این هردو فرقه رسواییم
۳
بگسستیم سبحه و زنار
نه مسلمان کنون نه ترساییم
۴
وقت وصف شکرلبان لالیم
گرچه ما طوطیان گویاییم
۵
ما ندانیم هیچ در عالم
لیک بر جهل خویش داناییم
۶
گر به تشخیص حسن او کوریم
وه که بر عیب خویش بیناییم
۷
گرچه پنهان به ظلمت نفسیم
لیک در نور عشق پیداییم
۸
گلشکر زآن لبان لعل بیار
زآن که ما دردمند سوداییم
۹
گرد نعلین صاحب معراج
دشتپیما و عرشفرساییم
۱۰
متکثر به کثرت امکان
وقت توحید فرد و تنهاییم
۱۱
تا دل و دیده وقف خوبانست
گرچه زشتیم لیک زیباییم
۱۲
هوشیاری مبادم آشفته
ما که سرمست عشق مولاییم
۱۳
گرچه لاشیء و پست و ناچیزیم
قطره متصل به دریاییم
۱۴
حسب ما به چار مادر نیست
به نسب نه ز هفتآباییم
۱۵
خانهزادیم عشق سرمد را
به همه کاینات مولاییم
۱۶
چار تکبیر بر جهان زدهایم
مردگان را دم مسیحاییم
نظرات