آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۷۴۴

۱

من آن نیم که بجز بار عشق یار کشم

نیم حمول که جز بار دوست بار کشم

۲

کناره جوی شوم من زباغ کون و مکان

مگر چو جو قد سرو تو در کنار کشم

۳

قرار ما زال نیست غیر جان بازی

گمان مدار که من دست از این قرار کشم

۴

نه مردیست گریزان شدن زعرصه عشق

زنی زسر بنهم بار مرد وار کشم

۵

من و تحمل در جور مدعی حاشا

جفای مدعیان از برای یار کشم

۶

چو دست میدهدم نشئه محبت دوست

چه حاجتست که درد سر خمار کشم

۷

گل وصالش آشفته چون بدست افتاد

سزد بباغ اگر منتی زخار کشم

۸

بآان امید که تازد بخاک من روزی

هزار منت از آن ترک شهسوار کشم

۹

اگر غبار در مرتضی بیارد باد

به چشم یک دو سه میلی از آن غبار کشم

تصاویر و صوت

نظرات