
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۷۵
۱
شدم به مژده وصلت امیدوار امشب
به عکس هجر توام کرده سوگوار امشب
۲
ز اشک و آه کران تا کران گرفت دلم
به این سپاه کنم با تو کارزار امشب
۳
برای دیدن رویت اگرچه مرد رقیب
بیا ببین که به مردم هزار بار امشب
۴
ز خون دل می صافم به ساغر است ولی
شراب غیر به تو گشته سازگار امشب
۵
به موج آمده سیلاب چشم در کویش
بیا رقیب و از این بحر کن کنار امشب
۶
چو گرد از سر کویش رسیدهام یعقوب
سراغ یوسف خود گیر از این غبار امشب
۷
نیامدی چو به بالین مرا برای علاج
بیا طبیب زمانیم بر مزار امشب
۸
قرارگاه رقیب است زلفش آشفته
مجو قرار این جان بیقرار امشب
۹
ندیدهایم زامکان یکی نظیر علی
ز ممکنات گسستیم پود و تار امشب
۱۰
حجاب نه توی گردون ز آه خواهم سوخت
اگر که برفکند پرده، پردهدار امشب
نظرات