
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۷۵۳
۱
آن ترک که غارتگر صبر است و سکونم
گو باز بیا تا که کشی پنجه بخونم
۲
آن روز که زد طاق نهان خانه عشقت
من بار تو بر فرق نهاده چو ستونم
۳
در اوج محبت دو سه بالی بزدم بیش
گنجشک صفت در کف شهباز زبونم
۴
آهم شرر افکند بر افلاک سحرگاه
پنهان نتوان کرد زکس سوز درونم
۵
چون بیندم از سلسله داران تو مجنون
بر گردن طاعت بنهد طوق جنونم
۶
آشفته ام وعشق علی ورزم و گویم
گر عشق نورزم بجهان زاهد دونم
نظرات