آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۷۶۴

۱

آیا که داده فتوی بر بی گناهیم

کز خون من گذشته ترک سپاهیم

۲

من خود دهم بفتویخونم تو را سند

گر وحشتت بدل بود از دادخواهیم

۳

خونم چو ریختی سرانگشت خود بشوی

تا ناخن خضاب تو ندهد گواهیم

۴

از چه مرا به بند نبندی که وحشیم

از چه مرا بشست نگیری که ماهیم

۵

من برندارم از سر کوی تو سر به تیغ

بر سر اگر نهی کله پادشاهیم

۶

مغرور ابروی چو کمانی و بی خبر

از تیر آه نیم شب و صبحگاهیم

۷

آشفته بود بلبل باغت بگوز چیست

ای گل خدای را که چنین خار خواهیم

۸

من میگریزم از تو بخاک در نجف

باشد مکان به سایه لطف الهیم

تصاویر و صوت

نظرات