
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۷۷
۱
کاروان گم کرده امشب زاشک مجنون پی در آب
ترسم ای لیلی کزین طوفان شود گم حی در آب
۲
عکس جام و ساقی و می شد عیان در آب صاف
میتوانی جست ای مخمور مفلس پی در آب
۳
برق آه نائی اندر نیستان افتاد دوش
زآتش پنهان او ترسم بسوزد نی در آب
۴
دفتر پرهیز خود شستم زآب میکده
گشت آن طومارسی ساله بیکدم طی در آب
۵
بحر عشق است و ندارد هیچ پایان و کنار
تا تواند گو براند نوح کشتی هی در آب
۶
خون دلرا دیده خورد وزو سراغی کردیار
این دل سرگشته را گم گشت آخر پی در آب
۷
زاشک و آه خود کناری کن دمی آسوده باش
تابکی در آتشی آشفته و تا کی در آب
نظرات