آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۷۷۵

۱

گفته بودی که ز کویت به ملامت بروم

دل بر تست کجا من به سلامت بروم

۲

من به میخانه زدم خرقه سالوس به آب

رندم ای شیخ نگویی به ملامت بروم

۳

مدتی زیسته‌ام دور ز جانان به وطن

گر به غربت بدهم جان به غرامت بروم

۴

بی‌سؤالم در جنت بگشایند به قبر

با ولایش چو به صحرای قیامت بروم

۵

مردگان زنده کنم چون ببرندم به لحد

می‌برم نام علی تا به کرامت بروم

۶

از نجف تا به گلستان بهشتم خوانند

من آشفته از آن در به ندامت بروم

۷

می‌روم داغ غلامی تو دارم به جبین

در صف حشر به این داغ و علامت بروم

تصاویر و صوت

نظرات