آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۸۱۰

۱

ای زده بر خط مشکین بر گل سوری رقم

کوفته از عنبر سارا بفرق مه علم

۲

عنبر تر پروری در آتش اینت معجزه

معجزه دیگر نمک از قندی ریزد دم به دم

۳

دست موسی داری و پیچیده اژدر ساحری

سحر تو با معجز موسی زند پهلو بهم

۴

زلف تو مجنون و سرگردان بگرد عارضت

چشم تو لیلا و مژگان گرد او همچون حشم

۵

سوره و الشمس و واللیلی بقرآن خوانده ای

بر رخ و زلف تو ایزد میخورد آنجا قسم

۶

ماه تامت خواندم این تشبیه ناقص بوده است

نور تو هر روزه بیش وضو او هر لحظه کم

۷

عاشق افروخته رخسار و خندان کس ندید

خشک لب بایست عاشق چهره کاهی دیده ام

۸

آفتاب حشر اگر تابد برون از اعتدال

سایه زلفت مبادا از سر آشفته کم

۹

داور دنیا و دینی ساقی حوض رسول

راست کردی دین احمد را تو از آن تیغ خم

۱۰

هم عرب را میری و هم ترک دیلم را ظهیر

رحمتی ای پادشه بر این ثناخوان عجم

تصاویر و صوت

نظرات