آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۸۳۲

۱

زعقلم جان بتنگ آمد دل دیوانگی دارم

بجانم زآشنائیها سر بیگانگی دارم

۲

نه دیر و نه حرم تسبیح و زنارم زکف رفته

بشمع که نمیدانم سر پروانگی دارم

۳

برآنم تا نهم زنجیر زلف آن پری از کف

کنید آماده زنجیرم سر دیوانگی دارم

۴

خمار آلوده بودم خواستم پیمانه از ساقی

لب میگون او گفتا شراب خانگی دارم

۵

نظر بر شاهد و دل پیش ساقی گوش بر مطرب

حکیما خود بگو کی قوه فرزانگی دارم

۶

شدم آشفته همسایه به عشق خانه‌سوز امشب

منم آن خس که با شعله سر هم‌خانگی دارم

۷

مگر دست خدا برهاندم زین آتش سوزان

و گرنه من کجا آن قدرت مردانگی دارم

تصاویر و صوت

نظرات