آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۸۳۴

۱

ناله زار زیر و بم اشک روان دمبدم

سوخت نشاط خاطر و ریخت بجامم آب غم

۲

قصه عشق بر زبان گفتم تا نیاورم

شور نمی هلد مرا تا دمم اوفتد بدم

۳

قاضی و شیخ و محتسب واله میگساریم

زآنکه مدام مستم و می نچشیده لاجرم

۴

من بهوایت از عدم سوی وجود آمدم

باز ببوی عشق تو رخت کشم سوی عدم

۵

نیست زدستگاه جم جز سخنی در این میان

جام بیار تا کنم عرضه به تو حدیث جم

۶

قیس هزار آیدش بسته حلقه جنون

لیلی اگر برآورد بار دگر سر از حشم

۷

زهره زبام آسمان روی بزیر آورد

مطرب بزم عاشقان ساز کند چو زیر و بم

۸

بلبل بینوا مخور غم زخزان مکن فغان

یکدمه وصل روی گل دار عزیز و مغتنم

۹

لاجرم از گناه من آشفته بگذرد

کی بخدم جز این کند شاه عزیز محتشم

تصاویر و صوت

نظرات