
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۸۵۹
۱
مگو که شرح فراق تو را شماره نکردم
شبی نشد که کناری پر از ستاره نکردم
۲
غریق بحر و خود مستحق طوفانم
چرا که از نم چشمان تر کناره نکردم
۳
زچاک سینه عیان است مرغ دل بنگر
مگو که جامه جان از غم تو پاره نکردم
۴
طبیب عشق چه خوش گفت با مریضان دوش
که گفت درد دل خوش را که چاره نکردم
۵
نرفته لذت قربان شدن مرا از کام
دریغ و درد که جانرا فدا دوباره نکردم
۶
هزار آیت غم دیده ام از این سودا
مگر بمصحف روی تو استخاره نکردم
۷
چه پرسی از من بیدل که چاه یوسف کو
مگر بسیب زنخدان تو اشاره نکردم
۸
غمم زکشته شدن نیست این غمم گشته
که از چه دردم کشتن تو را نظاره نکردم
۹
صنم پرست نه آشفته و ندیده صمد را
بجز بمظهر حق مرتضی اشاره نکردم
۱۰
مگیر خرده که زنار و سبحه بگسستم
ولیک رشته مهر و وفات پاره نکردم
۱۱
زسیل اشک نشاید نشاند آتش دل را
که آب شور زدم چاره شراره نکردم
نظرات