
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۸۶۲
۱
برآ زجامه نیل ای نگار سیم اندام
که شد مهی که در او بود جشن و عیش حرام
۲
بود ربیع نخستین و ماه عیش و طرب
بپوش جامه گلگون بدور افکن جام
۳
غزل سرای و نواسنج و بذله گوی و بچم
بسوز عود و بزن رود و باده می آشام
۴
می مغانه چه حاجت که خانگی است شراب
بیار از آن لب و چشمم تو شکر و بادام
۵
بنوش باده و سرخوش شو و برآی برقص
که سرو و ماه بمانند از قعود وقیام
۶
بخوان مدیح علی از زبان آشفته
که تا کنم در مکنون تو را نثار کلام
۷
صله اگر طلبد از تو طبع مدح گذار
ببوسه زآن دهنش ساز شاد و شیرین کام
نظرات