آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۸۶۵

۱

خبرت هست که چون با تو درآمیخته‌ام

با تو پیوسته ز عالم همه بگسیخته‌ام

۲

نقد دل گمشده در خاک در تو ز ازل

بیهده خاک سر کوی بتان بیخته‌ام

۳

مرغ دل در خم زلفت نه کنون منزل کرد

آشیانی است که طرحش ز ازل ریخته‌ام

۴

همه شب هم نفس مرغ شب‌آویزم من

عجبی نیست که در زلف تو آویخته‌ام

۵

تا حوادث نبرد ره به من طعن رقیب

به در میکده رحمت بگریخته‌ام

۶

دست حق آنکه پی تفرقه اهل هوس

تیغش آشفته به صد جهد برآهیخته‌ام

۷

یا علی دست مرا گیر که از خلق جهان

همه بگریخته در دامنت آویخته‌ام

تصاویر و صوت

نظرات