آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۸۶۹

۱

از دهان تو حدیثی چو بوهم اندیشم

عقده نقطه موهوم شود حل پیشم

۲

تا زابروی کجش یافته ام خط امان

از کجیهای تو ای چرخ کجا اندیشم

۳

گر بود ساقی ما بر سر پیمان الست

من به پیمانه کشی از همه مستان پیشم

۴

شاید از کیش زچرخم پی قربان آرند

زانکه قربانی تو ای بت کافر کیشم

۵

تاج سر خاک رهت کسوت من مهر رخت

در طریقت عجبی نیست اگر درویشم

۶

من و بوسیدن نوشین لب به از عسلست

که چو زنبور زنند از همه جانب نیشم

۷

منکه از ناوک خونریز نظر مجروحم

آه از آن روز که بهبود پذیرد ریشم

۸

بر درت طوق بگردن رسد آشفته شها

که سگانت بشمارند زلطف از خویشم

۹

دشت پرگرگ بود مرتعم ایدست خدا

تو بر آن گله شبانی و منت آن میشم

تصاویر و صوت

نظرات