آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۹۰

۱

من بلبل غریبم و این آشیانان غریب

گلبن بود غریب تر و گلستان غریب

۲

گر راندت زگلشن و گلبن عجب مدار

ای بلبل غریب بود باغبان غریب

۳

پیش از نسیم صبح شکفته است گل بباغ

کاز بلبلان رسید بگوشش فغان غریب

۴

دشمن هر آنچه کرد نه جای شکایتست

بر دوستان بود ستم از دوستان غریب

۵

دل از کمان ابرو و تیر نظر شکار

صیدی غریب و تیر غریب و کمان غریب

۶

گل گوش خود گرفت زدستان عندلیب

از من شنو زقصه که بد داستان غریب

۷

چون طفل اشک در بدرو کو بکودوان

گوای دو دیده چند بود آنچنان غریب

۸

تنها نه دل بشام غریبان زلفت تست

کامد اسیر هر خم او یک جهان غریب

۹

عمریست درد نوش خراباتم و ولیک

حیران ستاده ام بدر میکشان غریب

۱۰

ای عشق خود چه شد که به شهر و دیار تو

هرگز به یاد ناورد از خانمان غریب

تصاویر و صوت

نظرات