
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۹۲۰
۱
گشوده اند در خانه باز خماران
که تا تدارک روزه کنند میخواران
۲
تو شمع خلوت انسی مرو بمحفل عام
بحفظ خویش نپردازی و پرستاران
۳
متاع دین و دل از زلف و چشم او که برد
که راه قافله را بسته اند طراران
۴
بیا چو باد سحرگه که جان بیفشانند
چو شمع صبحگهی در رهت هواداران
۵
دوای این دل مجروح را زبوسه بیار
نهان بود بلبت چون شفای بیماران
۶
حدیث عشق زآشفته بشنود بلبل
اگر چه دعوی بیهوده کرده بسیاران
۷
اگر دلی بودت وقف کن بمهر علی
مباد آنکه دهی دل بخیل دلداران
نظرات