
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۹۳۷
۱
برق زند بباغ ما ابر بکشت دیگران
نیک بود بفال ما طالع زشت دیگران
۲
تا که مراست خرمنی آتش خانه سوز من
بهر خدا تو نگذری هیچ بکشت دیگران
۳
حور فرشته سیرتی آدم حور طینتی
زآب و گل است از ازل جمله سرشت دیگران
۴
رشته طره ات بود سبحه ذکر مقبلان
کعبه عاشقان تو هست کنشت دیگران
۵
جنت ما وصال تو دوزخ ما فراق تو
گر بقیامت اوفتد نار و بهشت دیگران
۶
آشفته خاک در لحد لیک برشک تا ابد
گرچه شد آستان تو راست زخشت دیگران
۷
هر چه کتاب خوانده ای در حق بوتراب دان
حجت خویش کرده ام دست تو دست دیگران
نظرات