آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۹۴۰

۱

کله بست از مشک تر صبح همایون فال من

مهر دارد در گریبان حبذا اقبال من

۲

کوکب مسعود ارم کاخترم در روز تافت

عید نوروز است گوئی روز و ماه و سال من

۳

چند درهم بشکنی پیوسته آنزلف بخم

آخر ای باد صبا رحمی بکن بر حال من

۴

راست بودم بر صراط مستقیم اسلامیان

کفر زلف هندویی شد مایه اضلال من

۵

ناله زیر و بم بربط فرامش میکند

بشنود گر ناله مطرب از این چون نال من

۶

گردو روزی ناله کردم یا که رفتم در حرم

بگذرای پیر مغان از زشتی اعمال من

۷

حالت آشفته از زلفین خود با شانه پرس

تا بگوش تو بگوید مو بمو احوال من

۸

نام تو آمد زدم چون از کتاب عشق فال

یا علی فرخنده آمد تا به آخر فال من

تصاویر و صوت

نظرات