
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۹۵
۱
که باز در برخ اهرمن گشاد امشب
که غیر پا بسر کوی تو نهاد امشب
۲
زدی به نشتر مژگان رگ رقیب نهان
که جوی خون زرگ دیده ام گشاد امشب
۳
اشارهای نهانی بچشم گو نکند
که از نهان و عیان پرده برفتاد امشب
۴
نگارم آینه وای رقیب تو کوری
عبث مقابلت آئینه ایستاد امشب
۵
نه مستی می امشب چه هر شبست ایشوخ
بدستت این می ممزوج تا که داد امشب
۶
مخور فریب رقیبان که دیو و راهزنند
کنم نصیحت جانا تو را زیاد امشب
۷
مکن که خرمن حسنت بآه میسوزد
بکن بگفته آشفته اعتقاد امشب
۸
بخوان تو نادعلی بهر دفع اهرمنان
بکن تو حرز زتعویذ اوستاد امشب
۹
تو شاه کشور حسنی درآی از در عدل
مباد بر در حیدر بریم داد امشب
نظرات