
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۹۶
۱
غنیمت دان دلا این عیش را در بوستان امشب
تمتع گیر نه از گل ز وصل دوستان امشب
۲
مگر حوری به باغ آمد و یا غلمان سوی بستان
که شد رشک بهشت عدن باغ و بوستان امشب
۳
چو شاخ ارغوان من چمان اندر چمن آمد
بیا ساقی به ساغر کن می چون ارغوان امشب
۴
بده فرصت که تا بیند تماشایی گل باغت
بیا بلبل بنه از سر تو این آه و فغان امشب
۵
ز آهنگ مخالف ره بگردان مطرب مجلس
نوای راست را در پرده شو تو نغمه خوان امشب
۶
جرس مانند مجنون در بیابان گرم افغان شد
مگر گم کرده راه کوی لیلی ساربان امشب
۷
بگو یعقوب بگشاید در بیت الحزن دیگر
ز راه مصر میآید به کنعان کاروان امشب
۸
اگر خاراست اندر ره و گر تار است این منزل
کنم فرش رهت از دیده فرش پرنیان امشب
۹
اگر ساقی کند تقصیر اندر حق میخواران
برم آشفته برغو بر در پیر مغان امشب
۱۰
علی آن پیر میخانه که وحدت ریزد از جامش
چو بخشد جرعه بر مستان ز جود بیکران امشب
نظرات