آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۹۶۷

۱

حذر کن ای دل از آن چشم و ابرو

که ترکست و کمانکش هست و جادو

۲

اگر هندو پرستد آفتابی

تو را خورشید رو زائیده هندو

۳

ززلف و خط چرا پوشیده جوشن

اگر داود نبود آن زره مو

۴

زتیغ ابروانش بر دل آن رفت

که بر بغداد از تیغ هلاکو

۵

بگرد سرو قدت مرغ روحم

زند چون فاخته پیوسته کوکو

۶

تو را منزل بود بر دیده و دل

کند گر سرو بن جابر لب جو

۷

نه خود آشفته بودم من زآغاز

مرا آشفته کرد آن تار گیسو

تصاویر و صوت

نظرات