آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۹۶۹

۱

آنچه ببغداد کرد تیغ هلاکو

کرد بملک دل آن بلارک ابرو

۲

ترک تو چنگیز را کشید بیاسا

کافر حربی برد بچشم تو یرغو

۳

جادوی بابل بسحر چشم تو مفتون

فتنه بروی تو آن دو نرگس جادو

۴

عطر برد خسرو از دو سنبل شیرین

مشک ختن از خطا برند بمشکو

۵

دف صفتش سینه ام هدف شود از شوق

گر زندم تیری آن کمانچه ابرو

۶

چشم فسونساز تو ززلف رسن باز

قرص قمر میکشد بچنبر گیسو

۷

غیر دو آهوی مست شیر شکارت

شیر شکاری کسی ندیده زآهو

۸

رزم پشن را مخوان و قصه قارن

حسن تو چین و ختن گرفته به نیرو

۹

باده مینا و باغ و ساقی مهوش

لذت حورم ببرد و حسرت مینو

۱۰

کوی مغانت امان دهد زحوادث

رخت زمسجد ببرد لاسوی آن کو

۱۱

دم مزن آشفته خون دل خور و خامش

راه بکویش نبرده کس بهیاهو

تصاویر و صوت

نظرات