آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۹۸۵

۱

سنبل باغ شانه زد گیسو

دی برون برد رخت و شد یکسو

۲

جسته از خواب نرگس بیمار

با بنفشه نشسته هم زانو

۳

زیر لب خندخند غنچه سحر

گفت بس رازهای تو بر تو

۴

فاخته باخته دل و از شوق

بر سر سرو میزند کوکو

۵

قطره زد بسکه ابر مینائی

گشت گلزار غیرت مینو

۶

بسکه نافه فشاند ابر بهار

شد ختا نافه ختن آهو

۷

بتماشای شاهدان چمن

سرو استاده است بر لب جو

۸

عندلیب چمن چو صوفی مست

بر گل ناز میزند هوهو

۹

لخلخه سا شده هوای چمن

بسکه برخاست باد عنبر بو

۱۰

ساقیا خیز و در قدح افکن

آنچه در خم نهفته ای و سبو

۱۱

دور نو کن زمی در این دوران

تا کنی زخمه های کهنه زنو

۱۲

گلشن ما بود به دشت نجف

خیز تا رو کنیم در آن کو

تصاویر و صوت

نظرات