
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۰۱
۱
قاصدا، نامهای از کوی فلانی به من آر
یعنی از یار من آن نامه که دانی به من آر
۲
نامهٔ من ببر، اما به رقیبان منمای؛
گر توانی بدهش، ور نتوانی به من آر!
۳
اگرت بر سر آن کو نشناسند اغیار
بدهش نامه، جوابی که ستانی به من آر
۴
ور شناسد نهانی، بدهش نامه و باز
خبری پرس نهانی و نهانی به من آر
۵
پیش مردم ننویسد اگر از شرم جواب
بگذر از نامه و پیغام زبانی به من آر
۶
در میان من و او هست نشانها بسیار
بدگمان تا نشوم از تو، نشانی به من آر
۷
همچو آذر بودم کام ز پیری بس تلخ
رطبی تازه از آن نخل جوانی به من آر
نظرات