
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۰۹
۱
چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟!
جز صبر ز جورت چه کند گر نکند کس؟!
۲
گر خضر ببخشد قدح آب بقا را
با خاک در دوست، برابر نکند کس
۳
در دل نبود آرزوی خلوت خاصم
این بس که تو را منع از آن در نکند کس
۴
افتادگی آموز، که در کوی خرابات
نظارهٔ درویش و توانگر نکند کس
۵
تو مستی و از تندی خوی تو در آن بزم
یاد از غم محرومی آذر نکند کس
نظرات
محمد صالح