آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

شمارهٔ ۱۲۴

۱

در آن ساعت که به گرد تو ای خودکام می‌گردم

دعا می‌گویم و، آماده دشنام می‌گردم!

۲

کجا تاب شنیدن داری از قاصد پیامی را

که من از گفتنش بی‌صبر و بی‌آرام می‌گردم؟!

۳

نمی‌آید اجل سوی من و، می‌گوید این: مسکین

ز درد هجر خواهد مرد و، من بدنام می‌گردم

۴

ندارد احتیاج دام، صیادی که من دارم؛

من آن صیدم، که چون صیاد بینم، رام می‌گردم

۵

به شوق گل پریدم ز آشیان، آذر ندانستم

که زود از بی‌پر و بالی، اسیر دام می‌گردم

تصاویر و صوت

دیوان لطفعلی بیک آذر بیگدلی به کوشش حسن سادات ناصری و غلامحسین بیگدلی - لطفعلی بیک آذر بیگدلی - تصویر ۳۲۹

نظرات