
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۲۹
۱
زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم؟!
مگر آن دم که سپارم بتو جان برخیزم!
۲
وعده ی خلوت خاصم، چو دهی در مجلس؛
آن قدر باش که از خلق نهان برخیزم!
۳
غیر من نیست میان توو اغیار حجاب؛
آه از آن روز که منهم ز میان برخیزم
۴
رنجشم از تو بحدی است که در خلوت خاص
صد رهم گر بنشانند، همان برخیزم!
۵
غمی از پیریم آذر نه که در پای خمی؛
شب چو آسوده شوم، صبح جوان برخیزم
نظرات