
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۳۶
۱
آمد از راه و نشد فرصت دیدن چکنم؟!
رفت و باید ستم هجر کشیدن چکنم؟!
۲
از همان بزم، که کس ناله ی زارم نشنید؛
بایدم خنده ی اغیار شنیدن چکنم؟!
۳
حلقه در گوش کشم، گر تو بهیچم نخری
چون تو را نیست سر بنده خریدن چکنم؟!
۴
زد بتیغ ستم و، بست بفتراکم و ماند
بدلم حسرت در خاک طپیدن چکنم؟!
۵
مه من، سوی سفر میرود از منزل و نیست
از پی محمل او پای دویدن چکنم؟!
۶
گیرم ای مهر گسل، با تو گزینم پیوند
چون رسد نوبت پیوند بریدن چکنم؟!
۷
گیرم آن آهوی وحشی شود آذر رامم
چون کند بی سبب آهنگ رسیدن چکنم؟!
نظرات