
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۳۸
۱
درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش بنشینم
فغان بلبلی تا نشنوم، خاموش بنشینم
۲
فریبم میدهی از وعده ی فردا، که باز امشب
بصد امیدواری در رهت چون دوش بنشینم
۳
مکش زین بیش، ای سرو سهی از غیرتم، تا کی
تو در آغوش غیر و، من تهی آغوش بنشینم
۴
بمحشر تا نیاموزند از من میزبانی را
چو بینم دادخواهان تو را خاموش بنشینم
۵
ز سوز عشق، چون پروانه در رقصم، مباد آذر
که گردد آتشم افسرده و از جوش بنشینم!
نظرات