آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

شمارهٔ ۱۴۰

۱

شب عید است، در میخانه باید بستر اندازیم

که پیش از صبح، ساقی را نظر بر منظر اندازیم

۲

بجنگ زاهدان، لشکر کشد پیرمغان فردا

بیا ما نیز خود را در میان لشکر اندازیم

۳

بغارت چون گشاید دست، دست افشان غزل خوانیم

بمسجد چون گذارد پای، پاکوبان سراندازیم!

۴

دبیران فلک را، چون قلم نتوان گرفت از کف؛

بیا کز برق می آتش درین نه دفتر اندازیم

۵

نکرده شیخ شهر از جهل تا تکفیر ما رندان

بیا تا پیشتر ما پرده از کارش براندازیم

۶

حساب زاهدان در روز محشر مشکل است آذر!

بیا تا ما حساب خود به روز دیگر اندازیم

تصاویر و صوت

نظرات