
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۷۳
۱
کو خضر راهی؟ کز خیل آن ماه
وامانده ام پس، گم کرده ام راه!
۲
از دل صبوری، هنگام دوری
باور ندارم، والله بالله!
۳
ریزد چو جیحون، خیزد چو گردون
از دیده ام اشک، از سینه ام آه!
۴
جانها فدایت، تا چیست رایت؟!
جنگ تو دلکش، صلح تو دلخواه!
۵
کی از کمندم، افتد به بندم؟!
آن صید وحشی، این رشته کوتاه!
۶
افغان ز گفتن، آه از نهفتن؛
مسکین گدایی، کو رنجد از شاه!
۷
دشمن بدلبر، همبزم و؛ آذر
جان میسپارد بیرون درگاه
نظرات