آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

شمارهٔ ۱۸

۱

از بس دل امشبم ز تو نامهربان پر است

از گریه میکنم تهی و همچنان پر است

۲

رحمی بدامن تهی ام کن، خدای را؛

اکنون که دامنت ز گل ای باغبان پر است!

۳

ای صید کش، تهی شد اگر یک قفس تو را؛

از صید غم مخور، که هزار آشیان پر است

۴

خالی است کیسه ات چو ز نقد وفا، چه سود

ما را گراز متاع محبت دکان پر است؟!

۵

از رشک غیر، کشتن آذر چه لازم است؟!

گر بد گمان ازو شده ای، امتحان پر است

تصاویر و صوت

دیوان لطفعلی بیک آذر بیگدلی به کوشش حسن سادات ناصری و غلامحسین بیگدلی - لطفعلی بیک آذر بیگدلی - تصویر ۲۸۵

نظرات