
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۹۳
۱
فرخنده تر از مرغ بهشت است حمامی
کآرد بمن از یار سفر کرده پیامی
۲
ما را به نگاهی بخر از ما، که درین شهر
ارزان تر ازینت نفروشند غلامی
۳
زنهار، بخلوت ندهی راه صبا را
ترسم که رساند ز تو بویی بمشامی
۴
در دام برم رشک بدان صید که صیاد
در خون کشدش تا دهد آرایش دامی
۵
دردی کش میخانه، اگر جان بسپارد؛
غم نیست، که ساقی کندش زنده بجامی
۶
دل میطپدم از نفس صبح همانا
کآورده نسیم سحر، از دوست پیامی
۷
آید بتنم جان و رود هر نفس آذر
ز آمد شد آهو روشی، کبک خرامی
نظرات