
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۹۸
۱
تو را که گفت : رخ از دوستان بگردانی؟!
ز دوستان، رخ چون بوستان بگردانی؟!
۲
بگلبنی که کند نوحه زاغی، ای بلبل؛
جز این چه چاره، کزو آشیان بگردانی؟!
۳
چو تازی از پی صیدم سمند ناز مباد
زنی به تیغم و، از من عنان بگردانی
۴
زمام ناقه ی یار از کفت نیفتد اگر
بگرد محملم ای ساربان بگردانی
۵
به پیری، از ستمش آه اگر کشم؛ یا رب
گزند آه مرا، ز آن جوان بگردانی
۶
چو رو بقبله کنند اهل قبله ای همدم
مباد رویم از آن آستان بگردانی
۷
رفیق برهمن و شیخ اگر شوی آذر
ز دیر و کعبه دل این و آن بگردانی
تصاویر و صوت

نظرات