آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

شمارهٔ ۲۰۱

۱

ای به سیما، همان که می‌دانی؛

تو شهی، ما همان که می‌دانی

۲

ز آستان تو، عاشقان رفتند؛

مانده بر جا همان که می‌دانی

۳

کوهکن، جان ز شوق کند که داشت

کارفرما همان که می‌دانی

۴

چون خرامان به گلشنت بیند

افتد از پا همان که می‌دانی

۵

صبح نوروز، روی روشن تو؛

شام یلدا همان که می‌دانی

۶

باشد آذر، که شاد بنشینم

یک نفس با همان که می‌دانی

تصاویر و صوت

دیوان لطفعلی بیک آذر بیگدلی به کوشش حسن سادات ناصری و غلامحسین بیگدلی - لطفعلی بیک آذر بیگدلی - تصویر ۲۵۳

نظرات