
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۲۰۵
۱
دلا، پیام من و او، اگر به هم تو نگویی
بگو به جز تو که گوید؟ تو محرم من و اویی!
۲
برو چو بوی گلت، سوی گلشنی بتماشا؛
گلی که از چی او چشم بلبلی است نبویی
۳
دلم که بردی و بی قدرداریش، بود آن دل
که قدر دانیش آن دم، که گم کنی و بجویی
۴
دریغ و درد، که راز نهان غیر و تو را من
ز غیر پرسم و گوید، چوپرسم از تو، نگویی!
۵
فغان که غیر ز آذر، هوس ز عشق ندانی؛
نه بد ز نیک شناسی و، نه بدی ز نکویی
نظرات