آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

شمارهٔ ۲۰۶

۱

کاکل عنبرین نهان، زیر کلاه کرده‌ای

روز هزار کس چو من تار و، سیاه کرده‌ای

۲

گرد رخ ز ماه به، داده به زلف چون زره،

تاب و زرشک خون گره، در دل ماه کرده‌ای

۳

تا ز کنارم از جفا، رفته‌ای ای پسر مرا

گوش به در نشانده‌ای، چشم به راه کرده‌ای

۴

کشتن بی‌گنه اگر، نیست گنه به مذهبت؛

در همه عمر جان من، پس چه گناه کرده‌ای؟!

۵

راز دلم به دوستان، شکوهٔ من به دشمنان؛

گفته و، آه گفته‌ای؛ کرده و، آه کرده‌ای!

۶

حیله دلبری است این، کآذر بی‌گناه را

کشته و خود به تعزیت جامه سیاه کرده‌ای

تصاویر و صوت

نظرات