
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۳۲
۱
کسی را چون به بیدادت شکی نیست
هزارت دوست بود اکنون، یکی نیست
۲
بدشت عشق، صیادی است؛ کش دام
تهی هرگز ز صید زیرکی نیست
۳
کسی کش صبر بسیار است داند
که جور خوبرویان، اندکی نیست
۴
ندانم، از که خوردم زخم؛ اما
به ترکش جز تو کس را ناوکی نیست
۵
بتن جایی ندارد آذر پیر
که به روی جای سنگ کودکی نیست
نظرات