آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

شمارهٔ ۳۴

۱

غمت، که غیر منش با کس آشنایی نیست

تو گر جدا شوی، او را زمن جدایی نیست

۲

خوشم که غیر، تو را دوش مینمود بمن؛

گمانش اینکه تو را با من آشنایی نیست!

۳

چو رفتی از سر بالین من، دگر ز توام

جز این امید که سوی مزارم آیی نیست

۴

خوش آنکه غیر بمن رنجش تو چون بیند

ز ناز داند و گوید: ز بیوفائی نیست

۵

بیا که بی مه رویت به کلبهٔ آذر

اگر شب است، وگر روز روشنایی نیست

تصاویر و صوت

دیوان لطفعلی بیک آذر بیگدلی به کوشش حسن سادات ناصری و غلامحسین بیگدلی - لطفعلی بیک آذر بیگدلی - تصویر ۲۹۱

نظرات