آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

شمارهٔ ۶۴

۱

روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛

همچو من کشته، ز کوی تو بسی برخیزد

۲

نکند در دل اثر، نغمهٔ مرغان چمن

ناله‌ای کاش ز مرغ قفسی برخیزد

۳

وا نشد از نفس صبح دلم، کی باشد

کآهی از سینهٔ صاحب نفسی برخیزد

۴

محملش بینم و نالم که ز نالیدن من

نشنود غیر چو بانگ جرسی برخیزد

۵

گریه ی ماه من، از آه ضعیفان چه عجب؟!

آورد گریه چو دودی ز خسی برخیزد

۶

نکنم گوش بافسانه، بود تا روزی

کز دف آوازی و از نی نفسی برخیزد

۷

سرمه ی دیده ی خونبار من آذر گردی است

که ز خاک ره گلگون فرسی برخیزد!

تصاویر و صوت

دیوان لطفعلی بیک آذر بیگدلی به کوشش حسن سادات ناصری و غلامحسین بیگدلی - لطفعلی بیک آذر بیگدلی - تصویر ۳۰۱

نظرات