
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۷
۱
کی بود کی، رو به خاک آستان آرم تو را؟!
نقد دل، با تحفهٔ جان ارمغان آرم تو را
۲
قوت پروازم ای صیاد چون سوی تو نیست
آنقدر نالم، که سوی آشیان آرم تو را
۳
چند غافل باشی از حال دلم؟ دل را کنون
از تو آرم در فغان، تا در فغان آرم تو را
۴
گر نیارم گل ز باغ آوردت، ای مرغ قفس
چون روم آنجا، بیاد باغبان آرم تو را!
۵
رخصت حرفی بده، ای بدگمان امشب؛ مگر
گویمت یک حرف و، بیرون از گمان آرم تو را
۶
نالم اینک از تو، نالی چند از جانان دلا؟!
تو به جان آوردی او را، من به جان آرم تو را!!
۷
رحمی امشب پاسبان را منع کن از تیغ من
تا چو آذر بندهای بر آستان آرم تو را!!
نظرات