
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۷۵
۱
صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛
گر خوشی از صید ما،این سر ما، این کمند
۲
ما همه شیرین پرست، لیک دریغا که هست
کوکب فرهاد پست، اختر خسرو بلند
۳
بنده ی فرمان او، از دل و جان ما همه
تا که پسند افتدش خواجه ی مشکل پسند؟!
۴
سرو تو، من فاخته؛ نالم و گویی منال
گل تو و من عندلیب، گریم و، گویی بخند
۵
شب همه شب، شمع سان، سوزم و گویم مباد؛
ز اشک من او را زیان، ز آه من او را گزند
۶
بلبلم و، آشیان داده بباد خزان
فصل گل ای باغبان، در برخ من مبند
۷
آذر اگر داغدار شد بفغانش چکار؟!
از الم یک شرار سوزد و نالد سپند!
نظرات