آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

شمارهٔ ۲۹ - و له قطعه رحمه الله

۱

ای خنک دی که از بهار افزون

هست هنگام عیش وعیش شگرف

۲

کشد از سیم ناب چون دیوار

بر در خانه ی که و مه برف

۳

ننگری خود، ز خواجگان تا ناز؛

نشنوی خود، ز ناصحان تا حرف

۴

با دو کس از مهان روشندل

با دو تن از بتان مشکین عرف

۵

خیز و در گوشه ی خرابی ده

قدح باده غوطه در خم ژرف

۶

وه چه باده؟ سهیل رنگین درع!

وه چه باده؟ چراغ سیمین ظرف!

۷

روی در روی واضحات الثغر

چشم در چشم «قاصرات اطرف»

۸

بوی ریحان دهد، دهند چو سیر

طعم حلوا دهد، دهند چو ترف

۹

ور ز سرما نیاری، این کاری

جام می بر کف و کنی می صرف

۱۰

بر شبه ریز، ریزه ی یاقوت؛

سای بر مشک، سوده ی شنجرف

۱۱

مرغ و ماهی کباب ساز آنجا

تا چرد بره سبزه از ته برف

تصاویر و صوت

نظرات