
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۴۳ - تاریخ وفات محمد امین خان بیگدلی (۱۱۸۳ ه.ق)
۱
آه که خصمی نمود، دست به غارت گشود
شحنهٔ گردون که بود روز و شب اندر کمین
۲
داد بتاراج باد، تازه گلی بس لطیف
کرد نهان زیر خاک، دانه دری بس ثمین
۳
یعنی ازین معرکه، برد دلیری شجاع؛
یعنی از این انجمن، برد امیری امین
۴
آنکه مگر رستمش، بود اسیر کمند؛
آنکه مگر حاتمش بود غلام کمین
۵
آنکه همه روزگار، بود درین مرغزار
گرگ ز بیمش نزار، بره ز عدلش سمین
۶
رفت محمد امین خان و، شد از رفتنش
سینه ی احباب تنگ، خاطر یاران غمین
۷
بر لب جیحون رسید، گریه ی خلق سپهر
پرده ی گردون درید، ناله ی اهل زمین
۸
شد بسرای جنان، همره غلمان و حور
این شده یار از یسار، آن زده صف از یمین
۹
از لحدش سر زند، نکهت مشک و عبیر؛
وز کفنش بر دمد، بوی گل و یاسمین
۱۰
خامه ی آذر نوشت از پی تاریخ آن:
«باد بهشت برین؛ جای محمد امین»
نظرات