
آذر بیگدلی
شمارهٔ ۱۶۷
۱
آن شوخ کزو دور شبی خفتم،نه
روزی ز جفای او برآشفتم، نه
۲
ز آن چشم، که اول نگهش کشت مرا
گفتا: نگرم بدیگری؟ -گفتم: نه!
نظرات