ازرقی هروی

ازرقی هروی

شمارهٔ ۷

۱

یک نیمه عمر خویش ببیهودگی بباد

دادیم و ساعتی نشدیم از زمانه شاد

۲

از گشت آسمانی و تقدیر ایزدی

برکس چنین نباشد و برکس چنین مباد

۳

یا روزگار کینه کش از مرد دانشست

یا قسم من ز دانش من کمتر اوفتاد

۴

وین طرفه تر کجا قدری وام کرده ام

از مردم بخیل سبک بار سگ نژاد

۵

زان پیشتر که چشم بمالم ز خواب خوش

در خانه گیردم بتقاضا ز بامداد

۶

چون کوه بیستون بنشیند بپیش من

برجای خواب تکیه کند همچو کیقباد

۷

ناشسته روی و تیره نشینم به پیش او

پرخشم از و چو کودک بدفهم از اوستاد

۸

گوید هر آنچه خواهد و من در سزای او

دارم بسی جواب و نیارم جواب داد

۹

از کیسۀ دروغ نهم پیش ریش او

تاریخ شاهنامه و اخبار سندباد

۱۰

چندان دروغ زشت فرو کوبمش بسر

تا چون کدو شود سر آن قلتبان ز باد

۱۱

پس حجره را بروبم و پس خاک حجره را

بندازمش ز پس ، چو پی از در برون نهاد

۱۲

هر چند مبغضست و بخیلست و ناکسست

حقست و داد ازوست گریزان منم ز داد

۱۳

اینست حال بنده و صد ره ازین بتر

تدبیر حال بنده بساز ، ای یگانه راد

تصاویر و صوت

دیوان ازرقی هروی به اهتمام سعید نفیسی - ازرقی هروی - تصویر ۲۵

نظرات

user_image
سعید اسکندری
۱۳۹۶/۰۴/۲۷ - ۱۸:۳۹:۱۹
علامه همایی معتقد است این قصید از عثمان مختاری است تنها به خاطر وجود کلمه سندباد آن را به ازقی نسبت داده‌اند
user_image
سعید اسکندری
۱۳۹۶/۰۴/۳۰ - ۱۲:۳۹:۳۸
قصیده