
ازرقی هروی
شمارهٔ ۴
۱
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
۲
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
تصاویر و صوت

نظرات
س ش