ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

غزل شمارهٔ ۱

۱

به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکل‌ها

خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دل‌ها

۲

مخسب ای دیده چون نرگس به خوش‌خوابی و مخموری

که شب‌خیزان همه رفتند و بربستند محمل‌ها

۳

دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه

که بی‌سالک نشاید کرد قطعاً قطع منزل‌ها

۴

سبکباران برون بردند رخت از بحر بی‌پایان

نمی‌یابند بیرون شو گرانباران به ساحل‌ها

۵

نظر ابن حسام از ماسوی بردند و او را بین

«مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَع الدنیا وَ اهمِلها»

۶

ز حد بگذشت مشتاقی به جام بادهٔ باقی

«اَلا یا ایُّها الساقی ادر کَاساً وَناوِلها»

تصاویر و صوت

دیوان محمد بن حسام خوسفی به کوشش احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک - محمدبن حسام خوسفی - تصویر ۳۶۶
محمد ملکشاهی :

نظرات

user_image
جواد
۱۳۹۵/۰۹/۱۰ - ۰۷:۳۰:۳۹
مصرع دوم بیت زیر به نظر اشتباه میادسبکباران برون بردند رخت از بحر بی‌پایاننمی‌یابند بیرون شو گرانباران به ساحلهافکر میکنم درست تر این باشد :نمی یابند بیرون شد, گرانباران ساحلها
user_image
محمد تقی صابری
۱۳۹۵/۱۲/۱۹ - ۱۰:۰۲:۳۲
تصور میکنم ایراد جناب آذر چندان موجه نباشد زیرا اولا شعر در بسیاری از موارد ناظر به کلمات متداول در فرهنگ بیرجند است ثانیا همان ترکیب بیرون شو در زمانه ما هم به صورت راه در رو به کار میرود و کسی به راه میانبر یا راه فرار ، از فعل ماضی استفاده نمیکند : مثلا نمیگوید راه بیرون رفت ! هر چند به کار بردنش بلا اشکال است .
user_image
پریشان روزگار
۱۳۹۵/۱۲/۱۹ - ۱۹:۴۴:۳۵
جناب صابری راه برون رفت چه ایرادی دارد؟؟نمی یابند بیرون شد، گرانباران به ساحلها
user_image
محمد تقی صابری
۱۳۹۶/۰۱/۰۹ - ۲۱:۲۰:۱۲
جناب پریشان عزیز ، با سلام ، این بنده عرض نکردم که ترکیب بیرون شد مشکلی دارد ، هم این ترکیب که ناظر به انجام عملی در زمان گذشته است (شد ) و هم جمله بیرون شو که جمله امریه است هیچ یک معنی راه بیرون رفت نمیدهند ، اما هردو اصطلاحاتی هستند که عموم فارسی زبانان ، اینها و امثال اینها را با معانی مجازی شان به رسمیت شناخته اند . بنده با اطلاع اندکی که از لهجه بیرجند دارم عرض کردم که هنوز هم در بیرجند از این اصطلاح استفاده میکنند و تصریح کردم که آنچه در متن آمده است به کار بردنش بلا اشکال است . اگر کلمه اشکال به معنی ایراد باشد ، یعنی این ناتوان دقیقا عرض کرده ام که بلا ایراد است است و این مقوله جائی برای پرسش ارزشمند حضرتتان که میفرمائید : چه ایرادی دارد ، باقی نمیگذارد . با احترام .
user_image
پریشان روزگار
۱۳۹۶/۰۱/۱۱ - ۰۴:۲۶:۳۴
صابری گرامی بیرون شد ( بیرون شدن ) است و " شد " اینجا نه گذشته که مصدر کوتاه ( مرخم ) است . با پوزش
user_image
مسعوداسماعیلی
۱۳۹۸/۰۵/۰۱ - ۱۶:۴۷:۰۷
سلام و عرض ادب .ببخشید معنی "مخسب"جی هست؟
user_image
مسعوداسماعیلی
۱۳۹۸/۰۵/۰۱ - ۱۶:۴۸:۱۷
سلام و عرض ادب .ببخشید معنی "مخسب" چی هست؟
user_image
مهدی قناعت پیشه
۱۳۹۸/۰۵/۲۷ - ۱۴:۴۶:۳۴
دلا بر دامن پیر مغان زن دست و همت خواهکه بی سالک نشاید کرد قطعاً قطع منزلهاشاعر در زمان خود،خود را تنها احساس مینموده و از غافله رهروان وسالکان مانده نمی یابند، بیرون کن گرانباران به ساحلها نیز تواند بود
user_image
جواد کردحیدری
۱۳۹۸/۰۶/۳۰ - ۱۱:۳۶:۳۶
سپاس از کاربران گرامی که در باب اصالت ضبط «بیرون‌شد و بیرون‌شو» بحثی راه انداختند.به نظر می‌رسد که در این مورد خاص، وزن و قواعد عروض کمکی به حل مسأله نمی‌کند چون هر دو واریانت از نظر لغوی و صرفی درست هستند و اختلالی در وزن ایجاد نمی‌کنند.با نگاهی به لغت‌نامهٔ دهخدا هم معلوم می‌شود که صورت‌های «بیرون‌شد/برون‌شد/بیرون‌شو/برون‌شو» همگی به معنای مَخلص و مخرج و محل بیرون شدن در متون کهن به کار رفتند و تنها شاید با بررسی‌های سبکی گوینده و یا حوزهٔ جغرافیایی اوبتوان به نتیجهٔ واضح‌تری رسید.این هم نمونه‌هایی از کاربرد این گونه‌ها در متون مختلف به نقل از لغت‌نامهٔ دهخدا:بیرون شد:زین یک نفس درآمد و بیرون‌شدِ حیاتبردیم روزنامه به دیوان صبحگاه-خاقانی .اگر بنده بیرون‌شد این کار بندیدی پیش خداوند در مجمعی بدان بزرگی چنین دلیری نکردی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 412). تا درآمد و بیرون‌شد ایشان از مضایق و دقایق سخن به چه وجه بوده است . (چهارمقاله ).ره بیرون‌شد از عشقت ندانمدرِ هر دو جهان گوئی فراز است- انوری .خرس گفت پیش از آنکه کار از حد تدارک بیرون رود بیرون‌شد آن می‌باید طلبید. (مرزبان نامه ).مجیرالملک جز... و انقیاد، بیرون‌شدی ندید. (جهانگشای جوینی ).ز آنجا که فیض جام سعادت فروغ تستبیرون‌شدی نمای ز ظلمات حیرتم- حافظ.برون شد:چو نظم مدح تو آغاز کردم اندر وقتبه من نماید راه برون‌شد و انجام - سوزنی .بیرون شو:یک جرعه می کهن ز ملکی نو بهوز هرچه نه می، طریق بیرون‌شو به- خیام .کرد کارش را کسی ، بیرون‌شویدر درون ره دادش و بستدجوی -عطار (منطق الطیر ص 204).دیده ام در خون دل شد ز آرزوی روی تونیستش بیرون‌شوی دیگر کنون گو می گِری- جرفادقانی .و شما متحیر مانده و هیچ بیرون‌شوی نمی بینید. (کتاب المعارف ). برون شو:باب ورا گرامی خوانی و ننگریتا زین سخن که گفتی باشد برون‌شوی- سوزنی .کز فلک راه برون‌شو دیده بوددر نظر چون مردمان پیچیده بود- مولوی .او مجال راز دل گفتن ندیدزو برون‌شو کرد و در لاغش کشید- مولوی .
user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۰۹/۲۵ - ۰۴:۰۸:۳۶
عرض ادب حضور عزیزان جان-بیرون شو یا بیرون شد هردو ترکیب را میتوان بعنوان راه فرار و رهائی در این مصرع گرفتیعنی کسانی که در دریا گرانبار هستند راه رسیدن بساحل ندارند زیرا کشتی ایشان غرق خواهد شد...به امید پذیرش
user_image
امیر درخشان
۱۳۹۸/۱۱/۱۴ - ۰۴:۵۶:۲۰
سلام مصرع دوم بیت اول اشکال تایپی دارد و "خیال" نادرست است . هم از نظر تصویرسازی و هم از نظر معنا . خیال به اشتباه جای " ز خال " نشسته است .
user_image
درویش خرسند
۱۳۹۹/۰۷/۱۶ - ۰۵:۵۷:۲۸
باتشکر از دوستان که با دقّت وچکّش کاری شان برغنای برنامه می اقزایند.قول فصل همان حاشیه آخرین بود که کاربرد "بیرون شو" متعارف بوده وهست.درمصرع دوبم این بیت ، این بنده ناچیر برآنم که: "نمییابند بیرون شو به ساحل ها گران باران "مناسب تر می نماید ،گرچه مشکل قافیه پیدا می کند.
user_image
حسین دشتی
۱۳۹۹/۱۱/۲۹ - ۰۳:۲۴:۰۳
خُسب یعنی خوابخسبیدن یعنی خوابیدنمخسب یعنی نخواب یا مخواب