
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۰۱
۱
بیا که مجلس انس است و دلستان جان بخش
همی کند ز گلزرا قدس ریحان بخش
۲
بیا که هدهد هادی به لحن داوودی
حدیث می کند از منطق سلیمان بخش
۳
آیا رسیده به سر چشمه ی زلال وصال
به عاشقان جگر تشنه آب حیوان بخش
۴
به رهروان بیابان وادی ایمان
ز طور قرب شب تیره نور غرفان بخش
۵
ز فیض لم یزلی آنچه عین بهبودست
کرشمه ای کن و از لطف خود مرا آن بخش
۶
چو ما به درد و دوای تو از تو خرسندیم
تو خواه درد بیفزای و خواه درمان بخش
۷
سیاهکاری ابن حسام سرگردان
به جعد تافته ی طرّه پریشان بخش
نظرات