
ابن حسام خوسفی
غزل شمارهٔ ۱۰۶
۱
ساقی بیار لعل مذاب رحیق خاص
باشد که یابم از غم دل یک زمان خلاص
۲
ما را به آب چشمهٔ حیوان چه حاجت است
لعل لب تو چشمهٔ نوش است در خواص
۳
آنجا که قید زلف تو دام بلا نهد
لَیسَ المَفَرُّ منتفعاً مِنه و المَناص
۴
قلب مرا رواج به اکسیر مهر توست
کز کیمیای آن زر خالص شود رصاص
۵
ما را بکش به غمزه که مفتی درس عشق
بر خون عاشقان ندهد فتوی قصاص
۶
ابن حسام طبع تو پرسیم کرد نیست
مَلاَّت فَاهشک لولایِیَ الخَصاص
تصاویر و صوت

نظرات